حفظ آرامش یا فریاد صلح آمیز

در شرایطی که دیکتاتوری در ایران از همه ابزارهای ممکن برای سرکوب معترضان و یا بهتر بگویم مبارزان دموکراسی بهره می جوید، واکنشهای طبیعی و غیر طبیعی معمول به آنها می تواند در چگونگی ادامه مبارزات بسیار موثر باشد. دیروز دو ایرانی که تصاویرشان برای اولین بار در جریان دادگاه عوامل آشوبهای خیابانی از تلویزیون ایران پخش شد و با اتهام دست داشتن در انفجار مسجدی در شیراز دستگیر شده بودند به جرم محاربه اعدام شدند.
بنا به اخبار منتشره این دو تن ماهها قبل از برگزاری انتخابات در ایران دستگیر شده بودند و این امر حضور آنها در جریان اعتراضات خیابانی را متنفی نموده و دلیل اعدام این دو تن را در هاله ای از ابهام فرو می برد.
به نظر می رسد، دیکتاتوری در مواجهه با جنبش مسالمت آمیز مردم تنها از ابزار ارعاب استفاده می کند. محاسبات اشتباه حاکمان در سرکوب تظاهرات اعتراضی و کشتار مردم، زندانی و شکنجه کردن فعالان سیاسی، محدود کردن فضای رسانه ای و ابزارهای ارتباطی و هزاران عمل ریز و درشت کودتاگونه دیگر و در عین حال خاموش نشدن شعله اعتراضات، آنها را در این تنگنای عملی قرار داده است که هرچه می کنند، بازخورد معکوس برایشان دارد.
در سالهای گذشته، نظام دیکتاتوری در دوره های مختلف افراد متعددی را دستگیر کرده و در زندانهای خود مورد شکنجه قرار داده است. در بعضی از موارد، افرادی که وابستگی حزبی - سیاسی مشخصی در داخل کشور نداشته اند و اصولاً در فضای رسانه ای ایران حضوری فعال نداشته و شناخته شده نبودند، بعضاً در بی خبری کامل اعدام شده اند. بعضی از این اعدامها با هدف تسویه حسابهای سیاسی - اقتصادی و بعضی با هدف ایجاد رعب و وحشب در میان اقوام و گروهها برای جلوگیری از تشکیل گروههای سیاسی و منتقد انجام شده اند.
در این شرایط که حکومت از اطلاعات مغلوط و عموماً نادرست برای پمپاژ در افکار عمومی استفاده می کند، توجه به چند نکته ضروری است:
  1. وجود گروهکهای تروریستی در ایران و خارج ایران قابل انکار نیست و اینکه شیوه های آنها در رسیدن به دموکراسی هیچ گونه استفاده ای برای جنبش سبز ندارد، قابل انکار نیست.
  2. حرکتهای تروریستی و براندازی مسلحانه (که عموماً نتیجه ای ندارند) گاهی به وسیله گروههای نزدیک به حکومت و یا به وسیله شبکه های اطلاعاتی آنها انجام می شود.
  3. هرگونه رفتار واکنشی احساسی و احتمالاً خشن، مورد سوء استفاده دیکتاتوری قرار می گیرد.
  4. تنها شیوه ضعیف کردن دیکتاتوری، از نظر روحیه و فرسایش ابزارهایش، حضور و اعتراض مستمر و اصرار بر خواستهای مشروع و حداقلی برای ایجاد ضای دموکراتیک است.
  5. گاه برای پیشرفت در سرنگونی تفکر دیکتاتوری و به زیر کشیدن دیکتاتورها، باید برای آنها فضای بازگشت به عرصه عمومی و یا فرار را مهیا کرد.
  6. انسجام و اتحاد درمبارزه با دیکتاتوری مهمترین ضامن پیروزی است.
باید گفت این نکات را دیکتاتور بهتر از همه می داند و در حال سوء استفاده از آنهاست. در حال حاضر، که بعد از اعدام دو تن از هموطنانمان، فضای رسانه ای اینترنتی بسیار تهییج شده است و گفت و گوها در این زمینه بسیار است این پرسش اساسی مطرح است که در قبال چنین اتفاقاتی چه باید کرد؟ باید آرامش را با بی عملی حفظ کرد، یا اینکه ندای صلح آمیز بودن جنبش سبز را با صدای بلند فریاد کنیم؟ به گمانم دومی. همیشه با خاطر داشته باشیم که نافرمانی و عدم همکاری با دولت کودتایی بهترین شیوه برای فلج کردن آن است.

0 نظرات:

ارسال یک نظر