مواجهه با واقعیت

هنگامی که کسی بخواهد یک دیکتاتوری را با حداقل هزینه از پا در بیاورد، چهار قدم اصلی باید برداشته شود:

  1. لازم است ارده، اعتماد به نفس و مهارتهای مقاومت در مردم تحت ستم تقویت شود.
  2. لازم است گروههای اجتماعی مستقل و سازمانهایی از مردم تحت ستم ایجاد و تقویت شود.
  3. لازم است نیروی داخلی قدرتمندی ایجاد شود و
  4. لازم است طرح استراتژیک خردمندانه ای برای کسب آزادی طراحی شده و با مهارت اجرا شود.
مبارزه برای کسب آزادی، زمانی است که گروههای درگیر به خویش متکی شوند و قوای مبارزات داخلی خود را تقویت کنند.

*****

هر چقدر که بیانیه های آقای موسوی رو بررسی می کنم و بیشتر می خونمشون، بیشتر به این نظر می رسم که ایشون دقیقاً دارن همچنین پیامی به مردم می دهند و در حقیقت سه قدم ابتدایی رو تداعی می کنند. این سوال برام مطرحه که آیا قدم چهارم هم در مسوولیت ایشونه؟ یا باید فعل و انفعالات دفعی و مقطعی با معجزه ما رو به یک طرح استراتژیک برسونه.
البته بیانیه هفدهم ایشون، 5 راه حل رو جلوی پای حکومت گذاشته که اتفاقاً اگر عملیاتی بشن شروع یک فرآیند بسیار مبارک خواهند بود. ولی اون چیزی که مسلمه اینه که همه اتفاقاتی که در آینده خواهد افتاد، منوط به استمرار مقاومت مردم تحت ستم در برابر دیکتاتوریه اون هم به شیوه ای موثر. دیکتاتوری (منظورم نظام دیکتاتوری به عنوان یک سیستم هست) باید با پدیده مقاومت مواجه باشه، همیشه و مستمر و این مقاومت رو به عنوان یک پارامتر موثر در تصمیماتش به حساب بیاره.
مثلاً اگر بدونند که مردم قراره اس ام اس هاشونو به سمت برنامه نود سرازیر کنند، حتماً سیستم اس ام اس رو مختل می کنند و یا بسیاری شیوهای دیگه که خیلی هاشون تا به حال امتحان خوبی هم پس دادند.

0 نظرات:

ارسال یک نظر